آبچي كوچولوي دوست داشتني من

سلام دوستای خوب... من به این وب زیاد نمیتونم سر بزنم برای همین تو بلاگفا یه وب درست کردم این وبم حذف نمیکنم از این به بعد اونجا مینویسم خوشحال میشم به اونجا از این به بعد سربزنین... اینم آدرسش:zahraneda.blogfa.com

هرروز دست مامان ميگيري و اصرار ميكني كه بايد بريم بيرون.. روزي نيم ساعت مامان تو رو ميبره تو كوچه تا راه بري(البته دستتو ميگيره)...راستي قالب وبتم عوض كردم كلي گشتم تا اينو پيدا كردم...

از سوم بهمن بدون كمك راه ميري البته هر وقت كه دلت بخواد راه ميري(عشقي)مامان بابا هم كه قول يه پيتزا رو دادن(به كل خونواده) كه فعلا وقتش معلوم نيست..

اولين باري كه بدون كمك بلند شدي روي كرسي بود 25 دي 1391من و مامان هم اونجا بوديم

يه مدتيه داري تلاش ميكني راه بري(با يه عالمه سختي كه مامان ميكشه كه شايد يه قدم راه بري)فقط 2-3 قدم ميتوني برداري...اميدوارم هرچه زودتر راه بري...ديگه كتاباي منم كه نگو خط خطي در حد بوندسليگا...

  ...

زهرا خونه بابابزرگ سه شنبه 21 شهریور زهرا اخمو و بهار دختر دایی که 4 ماه ازش بزرگتره و بزرگ بشن هم کلاس میشن یادی از گذشته .............   یادش بخیر چقد توپولو بودی هههههههه تو این عکسا هشت ماه و نیمته 29 بهمن 90 ...

سلام آبجي جونم.....قربونت برم كه روزبه روزداري رشد ميكني وشيرينكاريهاي بانمكي انجام ميدي تازگي باكمك مبل وميزو... ميتوني وايسي وقتي نگهت ميداريم دوسه ثانيه اي وايميستي /بدون كمك/عكساشم ميذارم... الان دقيق 15ماه و7روزه كه شدي آبجي من ومن شدم ابجي تو....الان هم درحال كندن مجله ي مني...اي فضول...شيطون بلا...امروز بافاطمه يه عالمه ازت عكس گرفتيم...ملوس من...ديگه اينكه شما تازگيا بدون كمك ميتوني رو صندلي بشيني البته صندلي كوچولوهه...البته عكساش محفوظه بعدا ايشالا..قربونت برم ابجي گلم... بووووووووووووووووووووووووووووووووس وباااااااااااااااااااااااااااي گل من ...

زهرا تو روزی که هر کجا خواسته رفته تو خونه خالش ....تو حیاط 4 دست و پا رفتن بدون هیچ اعتراضی   ...