اولين مهماني در ماه رمضان
امشب رفتيم خونه عمه فاطمه شما كلي بازي مي كردي وشاد بودي ولي بعدش ديگه خسته شدي و گريه مي كردي...... بعدش با تلفن سرگرم شدي هي كليد هاشو مي زدي.... بعدش هم با ميوه شوكولات و.... كه عمه مي آورد بازي مي كردي همشو از تو ظرفش مي ريختي بيرون....باااااي ابجي خوشجيلم دووووووووووووووووووووستت دارررررررررمممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی